با کلاه باشی کلاهت را برمی دارند؛
بی کلاه باشی کلاه میگذارند سرت؛
باید راه رفتن روی دست ها را یاد بگیری!
---------
امروز تو گودر ماجرای مرگ یه وبلاگ نویس معروف رو خوندم:(
کلی متاثر شدم برای بهاره ۱۶ ساله!!
بعد یکی اومده بود پشت بندش نوشته بود که وبلاگ چه قدر خوبه و می تونه بعد مرگمون یه دفترچه خاطرات باشه!
عق ام گرفت که چرا خارج قسمت رو حذف کردم با اون همه خاطره های منحصر!!!
یه لحظه به کس یا کسانی که باعث شدن من خارج قسمت رو حذف کنم فکر کردم...
هیچی دیگه..
به قول شاعر سال های نوجوونی:
کاش مردم دانه های دلشان پیدا بود:(
9.012345605029987.47900346133
سلا دوست عزیز اگر برای رفتن به سایت های محدود شده مورد علاقه ات همچون فیس بوک مشکلی داری
بد نیست از وب سایت ما دیدن کنید
و با بخش پشتیبانی مشاوره رایگان داشته باشید .
http://skyvpn.in/
امروز دیگر روشنای دلها بی فایده است چرا که مدتهاست دانههای خسته از بودن از مرداب دلها رها شدند و پرکشیدند و رفتند و نیست سهراب که بگوید کاش مردم را دل بود!
هیچی دیگه٬ حاصل و باقیماندهی نوشتن و زندگی کردنی که رو در روی اون قسمتی خارج از این حیطهی دل باشه همون واژهی تلخ حذفه.
یه حذف که حذف خاطرههاست اما پر فروغ تو خاطر میمونه که هر لحظه عق بندازه با هر یاد به جون تازه اگه پشت بندش کسی نیاد با خاموشی اشارههاش اون رو به هم بزنه٬ این طوری شاید توی دریای تاثر و خزان زدگی تو میونهی بهار بشه با صدای بلند اما با در تحمل کرد نوشتهای که از نبودن میگه و آدم و وادار میکنه که نه با پا و نه با دست که برای غمهاش با سر بره تا کور بشن چشمهایی که بی کلاهی و با کلاهی رو فقط میتونن ببینن.
و نیست سهراب که بگوید کاش مردم را دل بود!
خیلی جمله ی قشنگی گفتین:
اینکه
یه حذف که حذف خاطرههاست اما پر فروغ تو خاطر میمونه...
واقعا از حرفاتون لذت بردم!!
ممنون از لطف سرشارتون:)
سلام صنم مینایی من...
کجا بودی نازنین؟ نگرانت بودم.
منم دلم خیلی برای خارج قسمت تنگ میشه. دلت گرفته بود و قشنگ مینوشتی و قشنگ مینویسی...
صنم یادته چهقدر یهو میرفتی تا چند روز خبری ازت نبود؟ بعد من هی میومدم میگفتم تو رو خدا!!! کجایی؟؟؟؟
چه خوب شد با یه سرزمین پیچیدهی دیگه برگشتی... دلم گرفته بود از تنهایی...
الان سرزمینت رو بر میدارم میچسبونم به سرزمین خودم
صنم... یادته گفتی قصهی تو قشنگه؟ یادته گفتی کم پیش میاد؟
خب... کاش میشد حرف بزنیم. برام خیلی دعا کن...
در پناه خدا، گل زیبای مینا
سلام:)
حرف خواهیم بافت...به اندازه ی قامتت زنجیر حرف ردیف می کنیم
قصه تو قشنگ است:)
چشم!
راستی مینا جونم با همون جیمیلی که برام میل زدی گودر نوردی میکنی؟ میخوام دنبالت کنم
نه عزیزم..با یکی دیگه...بهت میل می زنم!
چرا در جواب علامت سوال
منظورم این بود که وقتی آدم عشق از در و دیوارش می ریزد شخصیتی دیگر پیدا می کند وشخصیت قبلی در او می میرد به همین دلیل برای شخصیت قبلی گفتم تسلیتی بفرستیم
واقعااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
کاش مردم دانه های دلشان پیدا بود کولاک کرده سهراب با این شعر
آهااااااااان!
بله...این طور چیزی میشه!
ممنون.
واقعااااااااااااااااااااااااااااا