می شود گاهی ...
از پس همه ی کتاب ها و درس و کار و دغدغه،
چند ساعتی خودت را در دوست! رها کنی.
در کم نظیری و بی پروایی اش
در تک و تنها درخشیدنش در آسمانِ صنم ها!!
نرگس مهربان ِ شهرم...
چه بی همتایی!
گاهی که جدی ات می کنم...در گیر و دار زندگی.
سرسبزترین بهار تقدیم تو بادآوای خوش هزار تقدیم تو بادگویند که لحظه ایست روئیدن عشقآن لحظه هزار بار تقدیم تو بادبه ما هم سر بزن
...زدم گویا!باز هم می زنم..:)
اگر «دوست» باشه، چرا که نه... رهاییش هم کمنظیر که نه، بینظیره...صنم دلم...... در پناه خدا.
سرسبزترین بهار تقدیم تو باد
آوای خوش هزار تقدیم تو باد
گویند که لحظه ایست روئیدن عشق
آن لحظه هزار بار تقدیم تو باد
به ما هم سر بزن
...زدم گویا!
باز هم می زنم..:)
اگر «دوست» باشه، چرا که نه... رهاییش هم کمنظیر که نه، بینظیره...
صنم دلم...
... در پناه خدا.