خانه ام آتش گرفتست،آتشی جانسوز هر طرف می سوزد این آتش پرده ها و فرشها را تارشان با پود من به هر سو می دوم گریان در لهیب آتش پر دود وز میان خنده هایم تلخ و خروش گریه ام ناشاد از دورن خسته ی سوزان می کنم فریاد ، ای فریاد ! ای فریاد
وای بر من ، سوزد و سوزد غنچه هایی را که پروردم به دشواری در دهان گود گلدانها روزهای سخت بیماری
از فراز بامهاشان شاد دشمنانم موذیانه خنده های فتحشان بر لب بر من آتش به جان ناظر در پناه این مشبک شب
من به هر سو می دوم گریان ازین بیداد می کنم فریاد ، ای فریاد ! ای فریاد
خفته اند این مهربان همسایگانم شاد در بستر صبح از من مانده بر جا مشت خاکستر
وای ، آیا هیچ سر بر می کنند از خواب مهربان همسایگانم از پی امداد ؟
سوزدم این آتش بیدادگر بنیاد می کنم فریاد ، ای فریاد ! ای فریاد
دل٬ ساده تر از یک نگاه تا همهی گسترهی دیروزها و فرداها سیر میکنه و با صدایی از جنس رویا خاطرهای از دیروز یا آرزویی برای فردا از گوشهی ذهن یا کنارهی دل به ساحل لب میشونه تا رویا رو به نوای بیداری ناب برسونه ...
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
خانه ام آتش گرفتست،آتشی جانسوز
هر طرف می سوزد این آتش
پرده ها و فرشها را تارشان با پود
من به هر سو می دوم گریان
در لهیب آتش پر دود
وز میان خنده هایم تلخ و خروش گریه ام ناشاد
از دورن خسته ی سوزان
می کنم فریاد ، ای فریاد ! ای فریاد
وای بر من ، سوزد و سوزد
غنچه هایی را که پروردم به دشواری
در دهان گود گلدانها
روزهای سخت بیماری
از فراز بامهاشان شاد
دشمنانم موذیانه خنده های فتحشان بر لب
بر من آتش به جان ناظر
در پناه این مشبک شب
من به هر سو می دوم گریان
ازین بیداد
می کنم فریاد ، ای فریاد ! ای فریاد
خفته اند این مهربان همسایگانم
شاد در بستر
صبح از من مانده بر جا
مشت خاکستر
وای ، آیا هیچ سر بر می کنند از خواب
مهربان همسایگانم از پی امداد ؟
سوزدم این آتش بیدادگر بنیاد
می کنم فریاد ، ای فریاد ! ای فریاد
از ماضیها خستهام. از مضارعها دلگیر...
دلم لک زده برای یک آیندهی پر نور، پر شور...
با من صنما دل یک دله کن...
در پناه خدا.
خوبه..
اینی که تو میگی هم خوبه!
دلم لک زده برای یک عاشقانه ی آرام!!!!!!!
چشم:))))
دل٬ ساده تر از یک نگاه تا همهی گسترهی دیروزها و فرداها سیر میکنه و با صدایی از جنس رویا خاطرهای از دیروز یا آرزویی برای فردا از گوشهی ذهن یا کنارهی دل به ساحل لب میشونه تا رویا رو به نوای بیداری ناب برسونه ...