ویار ِ "زندگی"کرده ام!!!
اما مدام تهوع دارم...
بالا می آورم همه ی خوشمزگی هایش را!
چی بگم...این روز و شبای اردیبهشتی انگار با من سر ناسازگاری داره. روز و شب نذاشته برام!!صنم یه حال عجیب غریبی دارم که نگو... اصلا نمیدونم چم شده. شما میدونی؟...در پناه خدا.
پس چرا نمیگی بهم؟سکوت می کنی؟؟؟؟؟؟؟حال و هوات رو خریدارم:)بگم چی شده؟؟...
کاش زندگی هم میفهمید که بار سنگینی چون من دارد تا شاید ویاری سراغش را میگرفت و خستگیهایم را از این نکبتکده به دوردستها قی میکرد ...
چه گوارا...کاش زندگی کمی به خودش می امد و خستگی را تهوع داشت!
زندگی آنقدر جا دارد که برای خوشی های تازه خوشی های قدیمی را بالا نیاوریم
جالبه...اما اگه جاشو خستگیا اشکال نکرده باشه!سعی می کنم ...
سلام صنم مینایی من.کجایی؟ چرا نمیای پیشم؟ اگه یواشکی بهم میگی یا توی سرزمین خودم، بله... بگو چی شده.در پناه خدا.
سلام:)اس ام اس ی توضیح دادم بهت
چی بگم...
این روز و شبای اردیبهشتی انگار با من سر ناسازگاری داره. روز و شب نذاشته برام!!
صنم یه حال عجیب غریبی دارم که نگو... اصلا نمیدونم چم شده. شما میدونی؟...
در پناه خدا.
پس چرا نمیگی بهم؟
سکوت می کنی؟؟؟؟؟؟؟
حال و هوات رو خریدارم:)
بگم چی شده؟؟
...
کاش زندگی هم میفهمید که بار سنگینی چون من دارد تا شاید ویاری سراغش را میگرفت و خستگیهایم را از این نکبتکده به دوردستها قی میکرد ...
چه گوارا...
کاش زندگی کمی به خودش می امد و خستگی را تهوع داشت!
زندگی آنقدر جا دارد که برای خوشی های تازه خوشی های قدیمی را بالا نیاوریم
جالبه...اما اگه جاشو خستگیا اشکال نکرده باشه!
سعی می کنم ...
سلام صنم مینایی من.

کجایی؟ چرا نمیای پیشم؟
اگه یواشکی بهم میگی یا توی سرزمین خودم، بله... بگو چی شده.
در پناه خدا.
سلام:)
اس ام اس ی توضیح دادم بهت