یک مردی هست آنجا(دانشگاه را می گوییم!)
که زلال تر از نگاهش ندیده ام!
به جان نمانده ام -قسم-
انقدری مقید و سر به زیر و نجیب است که ادم دلش می خواهد یک نمونه داشته باشد برای تکثیر!
ماه ها یا نمی دانم سال ها میشود که اینچنین انسان!هایی دور برم ندیده بودم
قانع
خجالتی و مقید
که اینها نه در کلامش...
در لحن صدایش!
صدای نگاهش!
نگاه به پایین اش!
شیوه ی چای تعارف کردنش...
وای....وای...خدای من
آقای آقاجانلو را که در 6 ماه تنها 500 تومان حقوق به خانه برده
سلامت و دور از ماها نگاهش دار!
.
.
.