اصن ما عاشق خستگی هستیم!
اینکه مقداری!عرق جبین ازمان بریزد و چوب کبریت چشمانمان هم بشکند و خرسند از اینکه تا همه ی توانمان کار کرده ایم در خط واحد منتظر بمانیم!
به قولی:"دل من عاشق اینگونه گرفتاری هاست"
انگاری یه تعهدی به خدا داریم که وقتی کاری میکنی با جوون و دل!انجام بده
تا اخرش!
بعد وقتی که پنجه ی پاهات دارن به کفشت کتک میزنن و گلایه...
حس پیاده روی خفه ات کنه-
خسته..........شدید!
اما خوشحال از این خستگی و دوری از بطالت!
چه کاری ه حالا!
مرضه دیگه...
دقیقا ما عاشق خستگی هستیم
shoma ham???
baleeeee!
خسته که باشم بیشتر از زندگی لذت میبرم
حس میکنم یه کار مفید انجام دادم