بگذار زبان جان به زندگی مشغول باشد...

خاموشی

یک روزهایی سرشار از حرفی، 

یک روزهایی هم مثل امروز سرشار از بوی باران...

وقتی کوچه باشد و  نم ِ باران و خستگی  ِ روزهای بی یار بودن؛ 

دیگر حرفی نمی ماند!