ازاعتمادِ کاملِ پَرده به باد بیزارم
از خیانتِ همهمه به خاموشی
از دیو و از شنیدن، از دیوار.
برای من
دوست داشتن
آخرین دلیلِ دانایی‌ست
اما هوا همیشه آفتابی نیست
عشق همیشه علامتِ رستگاری نیست
و من گاهی اوقات مجبورم
به آرامشِ عمیقِ سنگ حسادت کنم
چقدر خیالش آسوده است
چقدر تحملِ سکوتش طولانی‌ست
چقدر ...


نباید کسی بفهمد
دل و دستِ این خسته‌ی خراب
از خوابِ زندگی می‌لرزد.
باید تظاهر کنم حالم خوب است
راحت‌ام، راضی‌ام، رها ...
راهی نیست.
مجبورم!
باید به اعتمادِ آسوده‌ی سایه به آفتاب برگردم.


سید علی صالحی

؟

وز میان تیغ به ما آخته ای یعنی چه؟؟

:(

"یه روز یه باد شدید میاد... همه پرسپولیسیا رو میبره
از استقلالیا میپرسن چرا شمارو باد نبرد؟
میگن ما چون شیش تا سولاخ داشتیم باد از وسطمون رد شد"   
 
از خلال گودر
--------- 
پ.ن:آخ کمی دلم خنک شد!!!

دلم گرفته ای دوست/هوای گریه بامن!

نبسته ام به کس دل 

نبسته کس به من دل 

چوتخته پاره بر موج

رها رها رها من!

خیام

من در عجبم ز می فروشان که ایشان
به زآنچه فروشند چه خواهند خرید؟!

من مست 

 و  

تو دیوانه!!  

 

ما را که برد خانه؟

«آدم خـاصـی نـیـسـتـم
مـخـاطـب خـاصـی هـم نـدارم
فـقـط . . .
حـس خـاصـی دارم»