اینجا...صبح نیست

درد همیشه

روحی نیست

صرفا

گاهی..جسم دردی

بیدار نگه ات می دارد تا این وقت شب

که تو را به در خود پیچیدن های به جبر

آشفته کند

آشفته مثل موهایت..

بعد بلند شوی و با این وسایل الکترونیکی زبان نفهم

که البته میگویند خوب هم زبان ادمی میفهمد!

حرفهایت را

حرفهای دل-ات را

که زیباترین است در افرینش انسان

بنویسی

که حتی ندانی

چند نفر..کجای پهنه ی بی بدیل ِ این کران ِ بی کران

بیدارند و 

حس هم دردی دارند با تو،آیا؟

و تو باز هم

بیدار بمانی

و باز هم 

بنویسی

و بازهم...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد