بهمن!نزدیک است...

این روزها... 

چه می گوییم؟ 

روزی مگر مانده با تو؟ 

روزها را -همه-شب کردی!! 

به همین سکوت شب--قسم 

این لحظه ها از یادمان نمیرود...  

و هیچوقت -غصه-نمی خوریم!برای نبودن یک بودن... 

شاید این خود وسیله ای بود تا غرق روزمرگی نشویم

و با نبودت به جاهای بلندی رسیدیم! 

از این پس خواستی بجنگی 

دیگر بهمان نگو:چشمهایت را بگذار زمین.... 

ما همه ی زندگیمان در صحن چشمانمان است، 

اگرچه گفتی  قد ِدوست داشتنت چند متری بلندترازمان است! 

اما -این روزها-را تباه کردی 

... 

چه می گویی؟ 

روزی مگر مانده؟ 

...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد