کار-نامه!

باز هم خرداد...فصل امتحانا!

امروزمراقب یه سری از بچه!های ارشد بودم

عجیب شلوغ!!

منم که چی...روم نمیشه بگم لطفا ساکت فوق لیسانسای مملکت:دی

یه هوو یه اقای سن بالایی بهم گفت:خانوم خطکش دارین؟

خیلی خسته بودم  هیچ کسی هم تو سالن نبود

به آ.آهور گفتم گفت نه نداریم....

اومدم نشستم یه ان دیدم اون اقا یه دست نداره:(

خیلی خیلی ناراحت شدم و یه جوری دلتنگ!

به یه نفر گفتم آ.آهور رو پیج کنن بیاد پیشم....

اومد  ازش خواستم هر طوری شده یه خط کش بدن

ایشونم گفتن از اتاق خودش بیارم بهش

واقعا یه لحظه هایی یه اتفاقای کوچیک باعث به درد اومدن عمق روح آدم میشه.اینکه چه قدر نقص ظاهری می تونه ترهم آوربشه در عین اینکه همه ی ماها دارای نقص های باطنی فراوانی هستیم

از اینکه هنوز سخت!نشدم خوشحالم...

و از اینکه قدر چیزهایی که دارمو نمی دونم ناراحت

از اینکه اون مرد محترم و آروم با یه خجالتی از من خط کش خواست-دلتنگ-م

...

!

نظرات 1 + ارسال نظر
دعوت نامه دوشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:05 ب.ظ http://denapix.rozblog.com/post/84

سلام وب خوبی داری
اگه میشه به این لینک سر بزن و اون را بزار تو وب سایتت تا کاربران وبتان بتونند از اون استفاده کنند . امار بازدید از این کتاب هم بالا میره

http://denapix.rozblog.com/post/84

خودت هم دانلود کن ونظر بده دربارش
در ضمن اگه خواستی می تونی به طور رایگان ادرس وبت را هم تو نسخه بعدی تبلیغ کن منتظرت هستم
بعد از این که گذاشتی خبرم کن بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد