من و باقیمانده

هوا هر روز دارد به ساعت هایم نهیب می زند که  "پاییز در راه است"

و من

احساس بد شگون ِ عصرهای دلگیرش را زیر دندان مزه مزه می کنم و چه حسرت ها می خورم به انوار ِ صبحگاهی ِ اردیبهشت!

اردی-بهشتی که خیره سرانه رهایش کردم

شاید از پس همه ی این اردی بهشت های گذشته! و پاییزهای در راه-زمستان سراسرسفید با استمرارش بر سطر سطر دلهره ام!!مستوری بباراند.

می دانم

نیک می دانم که اگر از حالا پاییز بیاید...زندگی ام طمع "خزان" می گیرد،دلتنگی هایش مرا می فرساید و از افلاک نشینی خاک نشین ام می کند.

پاییز؟؟

...

غروب های رخوت انگیز و خفگان اورت را در این سرزمین ِشکست خورده!برایم به ارمغان نیاور

نگذار سردی هراس!تا مغز استخوانم ریشه بدواند

می خواهم این آخرین سال جوانی را با تمام ِ نابخردی هایم ...بذله گو،عوام فریب و سطحی!باشم

بگذار"الکی خوش" باشم؛تا بر سختی این زندگی فایق ایم

چرا که

از همیشه تنهاترم

....

نظرات 3 + ارسال نظر
alireza چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:56 ق.ظ http://alireza-mohseni.blogfa.com

salam.
webloge khobi dari tabrik migam .
age vaght kardi ye sar be man ham bezan khoshhal misham .
age dost dashti tabadole link konim .
montazeram.

نفس چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:03 ق.ظ http://gurestane-gham.blogfa.com

چه دردناک توأم پره غمی مث خودم

همای پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:02 ب.ظ


بردرخت زنده بی برگی چه غم
وای براحوال برگ بی درخت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد